انجام دادن امری فوت شده: این جان پاره پاره را خوش پاره پاره مست کن تا آنچه دو شش فوت شد آنرا کند این دم قضا، بجا آوردن عبادتی (مانند نماز روزه) که وقت آن گذشته باشد: پس چون باب رسد نماز قضا کند
انجام دادن امری فوت شده: این جان پاره پاره را خوش پاره پاره مست کن تا آنچه دو شش فوت شد آنرا کند این دم قضا، بجا آوردن عبادتی (مانند نماز روزه) که وقت آن گذشته باشد: پس چون باب رسد نماز قضا کند
پیراهن قبا کردن، پیرهن چاک کردن. (ناظم الاطباء) : پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند. حافظ. سروبالای من آنگه که درآید بسماع چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد. حافظ. ، جامه پوشاندن: در آفتاب قیامت نمی کشی آزار اگر برهنه تنی را قبا توانی کرد. میرزا سعید (از آنندراج)
پیراهن قبا کردن، پیرهن چاک کردن. (ناظم الاطباء) : پیراهنی که آید از او بوی یوسفم ترسم برادران غیورش قبا کنند. حافظ. سروبالای من آنگه که درآید بسماع چه محل جامۀ جان را که قبا نتوان کرد. حافظ. ، جامه پوشاندن: در آفتاب قیامت نمی کشی آزار اگر برهنه تنی را قبا توانی کرد. میرزا سعید (از آنندراج)